《وقتی انتظارات کسی به صفر می رسد، به معنای واقعی شکرگزار آنچه دارد، میشود.》
استفان هاوکینگ
این جمله از کتاب “چگونه کمالگرا نباشیم” نوشتهی استفان گایز، نظر من را به خود جلب کرد. درست است. وقتی انتظاراتم از کسی یا چیزی به صفر رسیده، بیشتر احساس آرامش میکنم و شکرگزار داشتههایم هستم.
وقتی انتظار ندارم کسی حمایتم کند، کسی از نوشته من استقبال کند، کسی بیاید و کلی بهبه و چهچه برای نوشتههایم راه بیاندازد، و آنوقت با خیالی آسوده به سمت نوشتن بروم، خودش ۵۰ درصد از موفقیت من است.
این را درنظر میگیرم که در ابتدا مخاطب اصلی کار و زندگی من، فقط و فقط خودِ من هستم. این من هستم که باید عملگراییهای خود را دوست داشته باشم و با کلی ذوق و شوق به سمت آنها بروم. اینکه کاری را خوب انجام دهم و انتظاری بیجا از کسی نداشته باشم، موفقیت است. اصلا شاید انتظار و توقع بیجا بتواند تمام آرزوها را به یکباره زیر خاک دفن کند و باعث شود دیگر به دنبال هیچ آرزو و هدفی نروم.
گرچه این دنیا، دنیایی متشکل از ارتباطات و تعاملات سازنده است و هر کسی برای ادامهی حرفهاش به تایید هم نیاز دارد، به تاییدهایی که بوی حمایت میدهند؛ اما اگر همیشه بر این باور باشیم که بدون تایید دیگران نمیشود موفق بود، اشتباه کردهایم؛ و اگر کم و کاستی دیدیم، تنها از جانب توقعهای بیجایی بوده که تنها خودِ ما نقشهاش را در ذهن پروراندهایم. بنابراین احتمال آن زیاد است که ناموفق و خسته از دلِ کار برای همیشه بیرون بیاییم.
حالا به این فکر میکنم که برای تصمیمهای مهم زندگی تنها به مشورت نیاز است نه انجام کل کار توسط دیگران؛ هیچگاه دیگران کارِ خود را رها نمیکنند و کاری بیش از مشورت برای ما انجام نمیدهند و این حقِ مسلم همان دیگران است.
این کار اول بجای اینکه اعتماد بنفس ما را افزایش دهد، آن را روز به روز کاهش میدهد و ما به طور مداوم باید در انتظار تایید کسانی بنشینیم که شاید وقتی برای همیشه درکنار ما بودن را نداشته باشند.
دوم اینکه این انتظار حس درستیِ کارها را از ما میگیرد و میدهد به دست کسانی دیگر و ما باید فقط به این فکر کنیم که آیا نوشتههای من را کسی دوست خواهد داشت یا نه.
اینها دقیقا عین کمالگرایی است و آدم را از پیشروی به سوی اهداف بازمیدارد.
انتظار را میتوان اینگونه تعریف کرد…
انتظار به معنای تایید شدن
انتظار به معنای تنها نبودن
انتظار به معنای متوقع بودن
انتظار به معنای شکرگزار نبودن
و باید بدانیم انتظار در هر مفهومی، زیادش بیجاست، کمش نیز نگرانکننده و بدین ترتیب کار را در سطوحی از زندگی برای ما دشوار میکند.
انسان به این دنیا آمده است تا تواناییهای خود را نشان دهد نه اینکه تواناییهای دیگران برای حمایت از خود را به رخ بکشاند.
اگر توانستیم بیانتظار و در عین تنها بودن و با تکیه بر نفس خود پا در عرصه پیروزی و شکست بگذاریم، آنگاه میتوانیم موفق باشیم، آنگاه میتوانیم پیروز میدان باشیم، آنگاه میتوانیم شکرگزار وجود خود در دنیا باشیم.
پینوشت: کتاب “چگونه کمالگرا نباشیم” نوشتهی استفان گایز به شدت توصیه میشود.
خیلی مطلب خوبی بود دوست عزیز. دقیقا درست می گی! من از محله محتوا با سایتت آشنا شدم و برات آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
ممنون که برای خواندنش وقت گذاشتید و مطلب را دوست داشتید. خوشحالم که با شما از طریق محله محتوا آشنا شدم و ممنون از لطف شما. موفقترین باشید دوست عزیز.