آنچه در ترجمه مهم است تصویرسازی ذهنی است که با خواندن آن همان حسی را داشته باشیم که در متن اصلی می‌توانیم آن را دریافت کنیم. اگر به این امر مهم در ترجمه دقت نشود، با مشکلاتی همچون فهم نادرست مواجه می‌شویم و شاید نگرش خوانندۀ متن ترجمه نیز با خواندن چنین متنی دربارۀ نویسندۀ اصلی تغییر کند. پس چه بهتر که واژگان و ساختار با ظرافت و دقت بیشتری انتخاب و جایگزین شود.

اینکه واژه‌های انتخاب شده با متن اصلی و حال و هوای آن هم‌خوانی داشته باشد و چیدن واژه‌ها نیز با ساختار مناسب‌تری نوشته شده باشد، می‌تواند راه‌حلی مناسب برای ترجمۀ خوب باشد. به اینصورت که واژه‌های منتخب هم از لحاظ معنایی و هم از لحاظ جایگاه زمانی و حالات درست درنظر گرفته شود. برای مثال سه کلمۀ مختلف اما هم‌معنی را در اختیار داریم و می‌توانیم جایگزین یک کلمۀ انگلیسی کنیم. بهتر است این انتخاب بر اساس حالت نوشتاری متن اصلی باشد؛ اینکه رسمی است، عامیانه است و یا حالت‌های دیگر.

گرته‌برداری ساختاری در متن ترجمه باعث می‌شود درکِ معنا سخت شود و تصویرسازی متن در ذهن ما به مشکل روبرو شود. راه‌حل این است که ساختار هر زبان در متن ترجمه حفظ شود و ما ساختار متن اصلی را وارد متن ترجمه نکنیم.